روز دوشنبه ما جشن صد گرفتیم. در کلاس بادکنک عدد صد را به تخته چسبانده بودند. میز خانم را آورده بودند وسط کلاس و آن را تزئین کرده بودند. کیک را گذاشتند روی میز. وقتی کارها تمام شد، رفتیم جلوی تخته و خانم از ما عکس گرفت. بعد، کمی رقصیدیم. کیک آوردند. ما خوشحال شدیم. از کیک خوردیم. خانم به مناسبت جشن صد به بچه‌ها سکه‌های الکی داد تا جمع زدن با سکه‌ها را یاد بگیریم. آن روز بهترین روز زندگی ما بود.

پایان